روایتی از دلاوری رزمندگان گردان سلمان در عملیات کربلای ۵

برادرانه های کربلای ۵ / به روایت حاج صادق یزدی

کارون نیوز _ در آن درگیری‌ها مسلم حاتمی، علی جلیلی، شاپور مختاری، حمید قربانی، مهرداد گله‌داری، مجید شجاعی، احمد هاشم‌پور و تعداد دیگری از هم‌رزمانمان شهید شدند

به نام خدا

✍️ صادق یزدی

 

قسمت ۲ از ۵

یورش به سنگرهای «ن» شکل و جنگ تن‌به‌تن

کارون نیوز _ پس از دقایقی که در امتداد جاده به جلو رفتیم  به تشخیص فرماندهان به پشت جاده که حالت خاکریز مانند بود هدایت شدیم تا از گزند دید و تیر دشمن در امان بمانیم از آنجا مسیرمان را ادامه دادیم

جنازه‌های متعدد عراقی که دقایقی قبل توسط نیروهای قبلی از پای در آمد بودند در آن مسیر دیده می‌شد.

به کانال پرورش ماهی رسیدیم و در آنجا مستقر شدیم حدود ساعت ۴ بامداد به دستور فرماندهان از کنار کانال پرورش ماهی به سمت بالا حرکت کردیم و به خط دشمن زدیم

شب سختی بود و از قسمتی که ظاهراً ادوات و یا محل پارک موتوری دشمن بود و به تازگی منهدم شده بود عبور کردیم

خودروها، تانک‌ها، نفربرها، تیربار های ضدهوایی (دولول و چهار لول) و غیره در حال سوختن بوده و یا سالم رها شده بود

حدود ۷۰۰ متری به پیش رفتیم و به وسط سنگرهای نونی شکل دشمن زدیم (سنگرهایی شبیه حرف « ن »  که وقتی وارد آن می‌شدی در قسمت نقطه  « ن » قرار می‌گرفتید و دشمن از همه سو احاطه داشت و از همه طرف به سمتت شلیک می‌کرد) نیروهای گروهان ما در کنار یک تانک سوخته قرار گرفتند و از همه طرف به ما شلیک می‌شد

جلوتر از ما گروهان فتح و گروهان نصر قرار داشتند، شهید مسلم حاتمی جانشین گردان که جلوی نیروها حرکت می‌کرد از اولین نیروهایی بود که با دشمن درگیر شد این درگیری‌ها  بر روی خاکریز دشمن به جنگ تن‌به‌تن تبدیل شد و با پرتاب نارنجک از طرفین ادامه داشت .

درگیری خیلی شدید بود  گلوله مستقیم تانک، تیربار، آرپی‌جی ۷، آرپی‌جی ۱۱، نارنجک، نارنجک تفنگی، گلوله‌های ضدهوایی، گلوله‌های منور و هر چه در اختیار داشتند از همه طرف بر ما مانند قطرات باران می‌بارید و چون ناودان که باران‌های سیل آسا را هدایت می‌کرد و آب را بر زمین می‌ریخت گلوله‌ها نیز این‌چنین بر ما باریدن داشت و از شدت بارش  گلوله‌ها، سیاهی شب روشن  شده بود.

 به خدا توکل داشتیم و امید بسته بودیم و می‌دانستیم که « ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم»  

حجم آتش دشمن بسیار سنگین و سهمگین بود و قصد زمین‌گیر کردن بچه‌ها را داشت  رزمندگان در میان آن همه آتش سهمگین دشمن  با استعانت از  خداوند متعال به نبرد جانانه و تن‌به‌تن ادامه می دادند .

این زمزمه های شبانه سرشار از معرفت ونیایش آگاهانه و مملو از اخلاص می بایست بگونه ای تأثیر خودش را نمایان سازد و پایمردی های بچه هارا مضاعف نماید  که اگر در این اثنا سرشان برود هر گز نخواهند گذاشت کشور اسلامی شان مورد تهدید و حمله دشمن قرار بگیرد و با تمام وجود برای سربلندی کشور اسلامی‌مان این شعر را زمزمه می‌کردند و به آن باور داشتند :

 اگر سربه‌سر تن به کشتن دهیم 

از آن به که کشور به دشمن دهیم

 

 آنها از آتش‌های سهمگین دشمن نترسیدند و دل دریایی‌شان را به آن گلوله‌ها دادند و برای دفاع سینه سپر کردند تا دشمن متجاوز را بر جای خود بنشانند.

در آن درگیری‌ها مسلم حاتمی، علی جلیلی، شاپور مختاری، حمید قربانی، مهرداد گله‌داری، مجید شجاعی، احمد هاشم‌پور و تعداد دیگری از هم‌رزمانمان شهید شدند در روبروی گروهان ما تیرباری در حال دروکردن بچه‌ها بود.

تفنگم را از ضامن خارج کرده و با شلیک دو گلوله، تیربار مقابل را خاموش نمودم ،  نمی‌دانم زدمش یا نه ولی تیراندازی اش خاموش شد.

شب سختی بود انگار از همه‌جا تیر می‌بارید  و چه عزیزانی بودند که مانند گل‌های معطر اطراف ما عطر افشانی می‌کردند وبا رشادت و پایمردی پرپر شدند  و همچنان اما غرش تانک‌ها و تردد نیروها و آتش توپخانه‌ها بر شدت حادثه می‌افزود.

ادامه دارد…