نامه سرگشاده کانون معلمان عشایری خوزستان خطاب به مدیر کل آموزش و پرورش

جناب آقای دکتر علیفر  مدیرکل محترم آموزش و پرورش استان خوزستان   با سلام و احترام  همانگونه که مستحضرید، آموزش و پرورش عشایر خوزستان با ۸۰۰ مدرسه – عمدتاً در مناطق صعب العبورشهرستان‌های اندیکا، لالی، مسجدسلیمان، ایذه، باغملک، صیدون، رامهرمز، شوش، دزفول، سردشت، الوار و اندیمشک – یکی از چالش‌برانگیزترین عرصه‌های تعلیم و تربیت را مدیریت […]

جناب آقای دکتر علیفر 

مدیرکل محترم آموزش و پرورش استان خوزستان  

با سلام و احترام 

همانگونه که مستحضرید، آموزش و پرورش عشایر خوزستان با ۸۰۰ مدرسه – عمدتاً در مناطق صعب العبورشهرستان‌های اندیکا، لالی، مسجدسلیمان، ایذه، باغملک، صیدون، رامهرمز، شوش، دزفول، سردشت، الوار و اندیمشک – یکی از چالش‌برانگیزترین عرصه‌های تعلیم و تربیت را مدیریت می‌کند.  

قریب به ۲ هزار معلم و کارکنان عشایری، با گذشتن از صدها کیلومتر راه دشوار و متحمل شدن هزینه‌های سنگین ایاب و ذهاب و اقامت، با ایثار و تلاش بی‌وقفه، چراغ دانش را در دورافتاده‌ترین نقاط استان روشن نگاه داشته‌اند. آن‌ها هفتگی یا ماهانه در مدارس بیتوته می‌کنند، درحالی که حقوق ناچیز معلمی حتی پاسخگوی هزینه‌های اولیهٔ زندگی در این مناطق نیست.  

اما دریغ که بی‌توجهی به اساسنامهٔ مدارس عشایری (مصوب شورای عالی آموزش و پرورش)، عدم پرداخت حق سختی کار و ایاب و ذهاب، و کم‌تفاوتی برخی مسئولان، موجی از 

درخواست‌های انتقال را میان جهادگران عرصهٔ تعلیم و تربیت دامن زده است.  

مسألهٔ دیگر، پیگیری امور اداری است. معلمان مجبورند برای کوچکترین کارهای اداری به مرکز استان مراجعه کنند. آیا به راستی در این شرایط، اندیشیدن تدبیری برای کاهش این رفت‌وآمدهای طاقت‌فرسا – آن هم در تمام فصول سال – ضروری نیست؟  

و کلام آخر:

همهٔ این مشقت‌ها را می‌توان تحمل کرد، اما آنچه روحیهٔ معلمان را می‌آزارد، بی‌پاسخیِ مکررِ مسئولان ارشد وزارتخانه است. وقتی نامه‌ها و گزارش‌های متعدد، بازتابی در عمل ندارد، ناامیدی جای انگیزه را می‌گیرد.  

به امید روزی که عدالت آموزشی، نه در حرف، که در عمل محقق شود.

با احترام  

کانون معلمان عشایر خوزستان