روایت حادثه موشکباران محله کلگه مسجدسلیمان به قلم صادق یزدی

۱۴ آبان ۱۳۶۲ روز مقاومت و سرافرازی مردم کلگه و مسجدسلیمان بود

به نام خدا ✍️ صادق یزدی ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر ۱۴ آبان ۱۳۶۲ صدای مهیب و دلخراشی همه شهر را فرا گرفت ،موشک به صد الی دویست متری حسینیه قمر بنی‌هاشم کلگه، در میان  منازل مسکونی و محل عبور عابرین پیاده برخورد کرد و باعث شهادت و مجروح شدن تعداد زیادی از مردم این […]

به نام خدا

✍️ صادق یزدی

ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر ۱۴ آبان ۱۳۶۲ صدای مهیب و دلخراشی همه شهر را فرا گرفت ،موشک به صد الی دویست متری حسینیه قمر بنی‌هاشم کلگه، در میان  منازل مسکونی و محل عبور عابرین پیاده برخورد کرد و باعث شهادت و مجروح شدن تعداد زیادی از مردم این منطقه ‌گردید.
من مشغول باز کردن قفل درب کرکره‌ای مغازه جلوی منزل پدریم واقع در کوی شهید داریوش محمدی بودم که ناگهان صدای مهیب و موج انفجار شدیدی فضا را در بر گرفت، سرعت حادثه به حدی بود که فرصت باز کردن قفل مغازه را پیدا نکردم ، با نگاه به درب کرکره‌ای متوجه شدم، در بعضی قسمت‌ها، درب دولا و از ریل‌ها خارج شده است، دقایقی کوتاه پس از حادثه اصابت موشک  ، دود و غبار غلیظ آن انفجار؛ محله ما را که چند صد متر با محل حادثه فاصله داشت را فراگرفت، بوی خاک و باروت همه فضا را پرکرده بود، بلافاصله برای کمک به مصدومان، خودم را به مسجد صاحب‌الزمان رساندم، با مشخص‌شدن علت و محل انفجار، از مسجد صاحب‌الزمان (عج) حرکت کردیم، از کوچه‌پس‌کوچه‌های محل و جاده پشت اداره دارایی سابق به جلوی حسینیه قمر بنی‌هاشم رسیدیم سپس از راه باریکی که بین منازل بود خودمان را به محل حادثه رساندیم، عمق فاجعه بسیار زیادتر از آن بود که تصور می‌شد، گودال عمیقی در وسط محل ایجاد شده بود، موشک به پشت منزل خانواده شهید شاغولیان که در حمله موشکی ۳۰ مهر، فرزندشان به شهادت رسیده بود، برخورد کرده است و قسمتی از منزل آنان و منازل اطراف را به تلی از خاک و خاکستر  تبدیل کرد

 برای کمک به همنوعان خود شتافتیم و بر بلندای دیواری از خاک که دورتادور گودال را گرفته بود رفتیم، خانه‌های بسیاری تخریب شده بود، سنگ وتیرآهن و آجر و تکه‌های بتن یا تیرهای چوبی و فلزی و سایر مصالح ساختمانی تخریب شده و بر سر مردم آوار شده بودند حجم آوارهای به جای مانده حاکی از خسارات و تلفات زیاد این حمله بود، هرکس با هر وسیله و توانی که داشت برای کمک به مصدومان تلاش می‌کرد، مردم با زوربازوی خود، آوارها را جابه‌جا می‌کردند، لودرها و بیل مکانیکی هم آمده بود، آواربرداری به‌سختی انجام می‌شد گاهی فریاد کسی در جلوی بیل مکانیکی یا لودر، پیداشدن مجروح یا شهیدی را با نگرانی، هیجان و اضطراب اعلام می‌کرد و چه صحنه‌هایی آنجا رقم می‌خورد، مصدومان و شهدای عزیزی که تا دقایقی قبل در کنار خانواده زندگی عادی و روزمره خود را سپری می‌کردند.
شلوغی جمعیت و تعداد زیاد مردمی که قصد امدادرسانی داشتند، بر شدت مسئله می‌افزود و ترس و اضطراب از موشک یا موشک‌های بعدی فضا را هولناک کرده بود( در حمله وسیع موشکی  ۳۰ مهر ۱۳۶۲ موشک دوم پس از دقایقی به نزدیکی  محل اصابت موشک اول و محل تجمع مردم برخورد کرده بود که هدف در واقع کشتار وسیع مردم توسط رژیم بعث بود بنابراین در روایت فوق الذکر مردم با علم به خباثت صدام و احتمال موشکباران در همان نقطه اما در حال امدادرسانی بودند ) آواربرداری تا چند ساعت ادامه داشت، هوا تاریک شده بود که مردم با چراغ‌قوه‌ها، چراغ خودروها، فانوس‌های دستی و یا به هر طریق ممکن فضا را برای ادامه فعالیت آواربرداری و کمک به امدادگران و مصدومان روشن می‌کردند.
آقای علیرضا امینی یکی از ساکنین محل می‌گوید: در این حادثه تعداد زیادی از مردم مظلوم و بی‌دفاع کلگه شهید و مجروح شدند، خانواده شهید علیرضا شاه قلیان که در حمله موشکی سی مهرماه به شهادت رسیده بود، برای مراسم فرزندشان دور هم جمع بودند که با اصابت موشک در نزدیکی منزل آنها، پدر شهیدبه نام علی شاه قلیان نیز به همراه خداداد ادیبی سده که شوهرخواهر آقای شاه قلیان بود و بقیه خانواده ایشان که شامل شهید خداداد ادیبی سده، پسر و شش دخترش بودند، یکجا به شهادت رسیدند، و شهدای دیگری همچون علی ضامن امینی، دکتر محمود امینی سده، و تعدادی دیگری از اهالی مجروح شده و به شهادت می‌رسند.
آقای ایرج براتی یکی دیگر از ساکنین می‌گوید: من و شهید دکتر امینی در حال ورود به حسینیه بودیم که انگار کسی دکتر را صدا زد وبا برگشت دکتر به بیرون حسینیه، ترکشی به سر ایشان اصابت کرده و شهید می‌شود. وی ادامه می‌دهد: علاوه بر شهدایی که آقای امینی ذکر کردند، خانم کوچک شهبازی، کاظم مکوندی، نوروز دری سده، عبدالعلی ادیبی سده، سید بلال موسوی نیز در این حادثه آسیب‌دیده و به شهادت می‌رسند.
ذکر این نکته قابل‌تأمل است که منطقه کلگه در هفته قبل نیز در نیمه‌شب ۸ آبان ۶۲ مورد حمله موشکی قرار گرفت؛ ولی موشک به منطقه غیرمسکونی و کوه‌های پشت کلگه و بیرون مال کریم اصابت کرد، صدای مهیب و دلخراش ناشی از اصابت و انفجار موشک همه شهر را فراگرفت؛ ولی شدت آن در محلات کلگه، مالکریم و سبز آباد بیشتر از سایر نقاط احساس می‌شد و دود، خاک و موج انفجار را برای اهالی این مناطق به همراه داشت، خوشبختانه این حمله شهید و مجروحی در پی نداشت.

مردم مسجدسلیمان که وسعترین حمله موشکی خود را قبلاً و در ۳۰ مهر ۱۳۶۲ تجربه کرده بودند با قرارگرفتن در این تجربه موشکی، ظاهراً آمادگی بیشتری پیدا می‌کنند، استرس‌ها کمتر شده و روحیه شهادت‌طلبی بالا ‌رفته بود، حالا مردم کم‌کم خود را آماده می‌کنند تا در اردوگاه‌ها و یا چادرهایی که در بیابان‌ها برپا کرده‌اند زندگی کنند سه اردوگاه در نزدیکی پادگان قدس، در منطقه چیت شوری نزدیک رودخانه تمبی و در منطقه تنگ مو توسط مسئولین دایر شده بود و مردم برای در امان ماندن از موشک‌باران یا بمباران‌های هوایی در آنها سکونت یافتند،
خیل کثیری از مردم و خانواده‌ها نیز چادر صحرایی تهیه کرده و در بیابان‌های اطراف شهر کمپینگ‌های شخصی (چادرهای مسافرتی یا تجمعی) ایجاد کردند و در آنها زندگی می‌کردند در آن زمان وقتی از شهر خارج می‌شدی چادرهای مختلف و متعدد را می‌دیدی که زندگی روزمره در آنها جریان داشت، ناگفته پیداست که تعدادی از خانواده‌ها نیز به روستاهای خود رفته و زندگی در آنجا را برگزیدند.
به‌ هرحال روزگار سختی بود که با استرس، نگرانی، ترس و دلهره همراه شد و با زحمات و مشقات فراوان سپری گردید.
ازآن‌ پس مسجدسلیمان چندین بار مورد حملات هوایی و موشکی قرار گرفت و در شهر، صدای آژیر قرمز گاه و بی گاه به گوش می رسید و رادیو عراق در روز قبل از حادثه و یا روز حادثه به نقل از فرماندهی کل نیروهای مسلح ، هشدار می داد و آخرش هم جمله معروف خود را اعلام می کرد که «هشدار دهنده معذور است» این حملات اقصی‌ نقاط شهر را مورد هدف قرار می داد  از محلات  چاه نفتی، کلگه، پشت برج و نمره چهل گرفته تا مناطق باغ ملی پشت اداره آموزش‌و پرورش سابق، تنگ مو، پادگان قدس، دره خرسون ،پشت برج ،چهار بیشه و برخی نقاط دیگر، بمب‌ها و موشک‌های مختلف بر سر مردم فرود می‌آمد.
جنگ شهرها که از سال دوم جنگ و درپی عملیات‌های پیروزمندانه رزمندگان اسلام و شکست‌های پی‌درپی رژیم بعث عراق آغاز شده بود و شهرهای مختلفی مثل دزفول، اندیمشک، مریوان، سنندج، سرپل ذهاب، پیرانشهر و غیره را در بر گرفت، حالا ابعاد وسیع‌تر و گسترده‌تری پیدا می‌کند، مزدوران بعثی حملات هوایی و موشکی را به عمق خاک ایران و شهرها و روستاها می‌کشانند.

صادق یزدی

۱۳/۸/۱۴۰۳

 

صادق یزدی رزمنده دفاع مقدس