شهید نعمت الله جباری / به روایت صادق یزدی
کارون نیوز _ صادق یزدی : نعمتالله جباری، که همه ما در محله کلگه او را «نبی» صدا میزدیم، در سال ۱۳۴۰ در مسجدسلیمان به دنیا آمد. نوجوانی ما در همان محله کلگه یا کوی «شهید داریوش محمدی» (پشت نرس هاستل) سپری شد. از آنجا که دریک محل زندگی میکردیم، رفتوآمدمان زیاد بود؛ اما نقطه […]
کارون نیوز _ صادق یزدی : نعمتالله جباری، که همه ما در محله کلگه او را «نبی» صدا میزدیم، در سال ۱۳۴۰ در مسجدسلیمان به دنیا آمد. نوجوانی ما در همان محله کلگه یا کوی «شهید داریوش محمدی» (پشت نرس هاستل) سپری شد. از آنجا که دریک محل زندگی میکردیم، رفتوآمدمان زیاد بود؛ اما نقطه اصلی دیدارهایمان، زمین فوتبال بود.
بازیهای پرشور «گلکوچک» محلی، که قلب تپنده محله ما بود. عصرها که میشد، بچهها از همهجا جمع میشدند و تیمها شکل میگرفت. زمین آسفالت محصوری میان خانه ما و خانه مرحوم سلیمانی زاده، با سکویی برای تماشاچیان، صحنه نبردهای فراموشنشدنی ما بود. با یک توپ پلاستیکی دوپوسته، گاهی با کفش، گاهی با دمپایی و گاهی حتی پابرهنه، آنقدر با شور و هیجان میدویدیم و شوت میزدیم که گویی در فینال جام جهانی هستیم. فریادهای تشویق و سوت تماشاچیان، فضایی به یادماندنی میآفرید.
گاهی برای مرحله نهایی مسابقات، به زمین بزرگتری در جلوی «بهیاری شرکت نفت» (بنگله ۶۷) میرفتیم. در میان این همه شور و جوانی، نبی ستون دفاع تیم خودش بود، نبی با همسایگان نزدیک خود و مانیز با همسایگانمان تیم تشکیل داده و بازی می کردیم. قدبلند و کشیده، با چهرهای سبزه و هیکلی لاغر، اما با ارادهای پولادین. دفاعش چنان محکم بود که کمتر کسی میتوانست از سد او بگذرد. روراست و بااخلاق بازی میکرد و گاهی هم با یک هجوم برقآسا به جلو میآمد و گل میزد.
نبی در دبیرستان شهید داریوش محمدی درس خواند و دیپلم گرفت. جوانی سختکوش، جدی در رفتار، اما در عین حال ساده و بیآلایش بود. از خانوادهای متدین و مذهبی برخاسته بود که عشق به اهلبیت(ع) در جانشان ریشه دوانده بود؛ خواهر و برادرانش همواره در خط مقدم نظام و انقلاب بودند و خانه شان در ایام محرم و صفر، میزبان روضههای خانگی بود
اما روز موعود، روز سیام مهرماه ۱۳۶۲ فرارسید. منطقه چاههای نفتی مسجدسلیمان مورد حمله موشکی صدامیان قرار گرفت. با شنیدن خبر، مردم دلاور شهر برای کمک به مجروحان به سوی محل حادثه شتافتند. غافل از این که یک ساعت بعد، فاجعهای بزرگتر در راه است. موشک بعدی ، درست در قلب جمعیت امدادگران، در محله ۱۷ شهریور فرود آمد.
آن روز، نبی نیز که برای یاری همشهریانش شتافته بود، در آتش کینه دشمن بعثی سوخت و به کاروان شهدا پیوست. در این حمله ددمنشانه، بیش از ۱۱۰ تن از مردم بیگناه مسجدسلیمان شهید و صدها تن دیگر مجروح و جانباز شدند. غم خانواده جباری اما دوچندان بود؛ چرا که داماد خانواده، «نورالله ادیبی سده» نیز در همان روز به شهادت رسید.
آن روزها، شهر در ماتم و هیاهو غرق شده بود. تعداد شهدا و مجروحان به قدری زیاد بود که امکانات محدود موجود، پاسخگو نبود. یک پزشک هندی در بیمارستان نفت، تنها تکیهگاه درمان بود و جوانانی که کمی پانسمان بلد بودند، دوشادوش میایستادند. صحنههایی سخت و جانگداز که هرگز از خاطر نخواهد رفت.
سرانجام، پیکر پاک شهید نعمتالله جباری در میان انبوه جمعیت غمگین و دلداده، در قبرستان فتحالفتوح کلگه به خاک سپرده شد تا در دل تاریخ این دیار جاودانه بماند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰