سردار شهید مسلم حاتمی معلمی که شب شهادت خود را پیش بینی کرده بود
نام شهید: مسلم (نوروز) حاتمی نام پدر: علیپناه تاریخ تولد: ۱۳۳۸ محل تولد: مسجدسلیمان تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۱ محل شهادت: شلمچه کربلای ۵ مرقد شهید: گلزار شهدای چهار بیشه کارون نیوز _ شهید مسلم حاتمی همان معلم ساده آموزشوپرورش ، همان که به کارش عشق و علاقه خاصی داشت و به فکر مردم و محرومان بود […]
نام شهید: مسلم (نوروز) حاتمی
نام پدر: علیپناه
تاریخ تولد: ۱۳۳۸
محل تولد: مسجدسلیمان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۱
محل شهادت: شلمچه کربلای ۵
مرقد شهید: گلزار شهدای چهار بیشه
کارون نیوز _ شهید مسلم حاتمی همان معلم ساده آموزشوپرورش ، همان که به کارش عشق و علاقه خاصی داشت و به فکر مردم و محرومان بود همان معلمی که با لباس مقدس بسیجی به جبههها اعزام شد و علاقه به وطن و پایبندی به دین و انقلاب اسلامی او را وارد سپاه پاسداران کرد و لباس سبز سپاه را بر تنش پوشاند.
شهید حاتمی متولد ۱۳۳۸ شهرستان مسجدسلیمان است که دوران جوانی و نوجوانی خود را در محله چهار بیشه شهرستان مسجدسلیمان گذراند و دیپلم خود را از دبیرستان سینا اخذ نمود.
او انسانی سختکوش بااراده و مستحکم بود که باد حوادث و کوران زندگی او را از پای درنمیآورد، قد بلند و رشیدش بر استواری اش میافزود، خود را خادم مردم و خدمتگزار نظام میدانست
مسئول عملیات و فرمانده ناحیه مقاومت بود و در جبههها رزمندهای دلاور بود که سمتهای مختلفی داشت و جانشینی گردان از جمله مسئولیت های این شهید بزرگوار بوده است.
در جمعآوری نیرو و اعزام به جبههها توانایی خاصی داشت و اکثر نیروها را از نزدیک می شناخت ، شیوه خاصی در سخن گفتن داشت و یک لرزاده اصیل و شجاع بود ، از ابتدای جنگ در جبهه حضور پیدا کرد و در عملیات های مختلفی حضور داشت.
اولینبار اوایل دهه ۶۰ در بسیج و پایگاههای مقاومت ایشان را زیارت کردم و در اواخر سال ۶۱ در گروهان شهید زمان محمودی خدمتشان بودیم.
خیلی دوستداشتنی وبا وفا بود، انسان فعال و سرآمدی بود، نسبت به ولایتفقیه بسیار مقید و مدافع بود و در مباحث سیاسی کم نمیآورد ، با انتقال گردان سلمان به رزمندگان مسجدسلیمانی در نیمه دوم سال ۱۳۶۴ مسلم (نوروز) حاتمی جانشین فرماندهی گردان شد و در عملیاتهای والفجر ۸ و کربلای ۴ و ۵ همراه سایر رزمندگان مسجدسلیمانی و هفتکلی در گردان سلمان حضور داشت .
وی در شب حمله پیشاپیش نیروهایش حرکت میکرد و هنگام در گیری از اولین نفراتی بود که به خط دشمن زد و درگیر شد.
حاج کریم طهماسبی که یکی از همرزمانمان در عملیات کربلای ۵ میگوید: غروب شب عملیات هنگام وضوگرفتن شهید احمد هاشمپور را دیدم با هم سلام روبوسی کردیم همان جا به من گفت داش کریم من امشب شهید میشوم ! چند دقیقهای نگذشت که شهید مسلم حاتمی را دیدم او نیز هنگام سلام و احوالپرسی به من گفت که امشب شهید خواهم شد ( گلوله دشمن به پیشانی یا گلویش میخورد و به شهادت می رسد ) کریم میگوید من شوکه شده بودم و خشکم زد اینها چه میگویند و از چه چیزی صحبت میکنند؟!
در شب عملیات کربلای ۵ با عبور از کانال پرورش ماهی، سیمهای خاردار و سایر موانع و مواضع دشمن، گروهان فتح به خاکریز دشمن رسید جنگ تنبهتن شروع شد و درگیریها و آتش دشمن فزونی یافت به حدی که عبور گلوله های رسام را به وضوح میدیدیم و صفیر گلوله در کل فضا حاکم بود آنقدر به دشمن نزدیک شده بودیم که درگیری با تبادل نارنجک دستی صورت می گرفت در واقع یک خاکریز فاصله میان ما و دشمن بود
آه خدای من فرمانده مورد اصابت تیر قرار گرفت ! درست بر پیشانیاش اما از پای درنمیآید و به حالت نشسته و متمایل به سجده قرار میگیرد حالت شهادت شهید حاتمی شاید از تواضع اش بود و شاید از شکرش و شاید از شهامتش، نمیدانم؛ ولی هرچه بود باعث شد که بچهها او را افتاده نبینند، بله او همانند کیسان ابو عمره یار دیرین مختار ثقفی همان منتقم خون حسین (ع) که پس از ضربتهای متعدد بر شمشیرش تکه زد و بر دستانش تکیه داشت، تا دشمن قوت نگیرد و دوستانش تضعیف نشوند، مسلم نیز تا هنگامی که رویت میشد به آن حالت قرار داشت.
شهید حاتمی در تاریخ ۲۱/۱۰/۱۳۶۵ همراه بیش از ۳۵ همرزم دیگرش در آن شب سخت و بیاد ماندنی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
آن شب مسلم به آرزوی دیرینهاش رسید و آسمانی شد، پیکر مطهر این شهید عزیز همراه سایر شهدا چندین روز در بیابانهای شلمچه مظلومانه بین نیروهای خودی و دشمن بعثی بجای ماند و بعد از قریب ۴۰ روز که منطقه به دست نیروهای ایرانی افتاد پیکر این عزیزان به معراج الشهدا و از آنجا به مسجدسلیمان منتقل گردید و پس از تشییع با شکوه در شهرستان مسجدسلیمان به خاک سپرده شدند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰